پوچی

 

اگه یک روزی به پوچی برسی یا احساس کنی به پوچی رسیدی چیکار میکنی؟

 

2_53.jpg at PaintedOver.com

خودکشی یا فرار یا...؟!

لطفا با فکر بهم جواب بدید منتظرم...

در ضمن من نه به پوچی رسیدم و نه چنین احساسی دارم حداقل میدونم الان تو این لحظه

چنین حسی ندارم فقط دوست دارم بدونم اگه شما باشید چه کاری را در آن لحظه انجام میدین

چه کاری به نظزتون درسته.

نظرات 107 + ارسال نظر
نیمااااااااااااااااااااااااااااا سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:41 ب.ظ http://www.avesta007.blogfa.com

سلام خوبی

همه را خوندم جالب بود

موفق باشی
باییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

فرزین سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:58 ب.ظ http://farzin72.blogsky.com

سلام آزیتا خانم
ممنونم از اینکه به من سر زدی.تو هم وبلاگ قشنگی داری. من بهت لینگ دادم.من از وبلاگهایی که خوشم بیاد بهش لینگ می دم.
باز به ما سر بزن.موفق باشی

parsa سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:08 ب.ظ http://parsa0.blogsky.com

خودکشی.
من همین آلان هم که به پوچی نرسیدم بعضی وقتا تو فکر خودکشی هستم

دریا سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:07 ب.ظ http://www.hagheghatgoo.persianblog.com

سلامی به آرومی موجهای دریا/ ممنونم آزیتا خانوم که پیشم بودی...... از پوچی نوشتی..... احساس پوچی کردم اما هیچ وقت احساس خود کشی نکردم...چون من توی این دنیای عجیب و غریب وظایفی دارم و همون ها باعث میشه که دوباره ذهنم رو پر کنم.....تا زمانی که خدای دلم فرمان رفتن صادر کنه............ امیدوارم که تونسته باشم جوابت رو درست داده باشم....... موفق باشی عزیزم

پروفسور شکرانی سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:23 ب.ظ http://dey66.blogsky.com

سلام . وبلاگ زیبایی داری.
اما در مورد حس پوچی یا خودکشی. من داشتم . بعضی وقتا
حتا چند بار خودکشی هم کردم اما شانس با من یار بود
توصیم اینه هر وقت اینجوری شدی سعی کن به چیزای خوب فکر کنی
چیزایی که به آدم امید میدن
امیدوارم همیشه موفق و سلامت باشی

**سارا و زهرا** سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:46 ب.ظ http://www.fajeaeshgh.persianblog.com

man ye bar be inja residam vali farar nakardam chon mahgsadi nadashtam.... avalesh be khoda motevasel misham va bad khodkoshi...

ساناز سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:00 ب.ظ http://ghatre-dar-bikaran.blogsky.com

سلام دوست خوبم
اگر نظر منو بخواهی حاضر نیستم نه خود کشی کنم نه فرار چون هر دوش یه جورایی عواقب بدی داره حتی گه یه روزی به پوچی و هیچی برسم سعی می کنم یه جورایی تحمل می کنم این زندگی لعنتی رو...
قربانت
یا حق

محسن سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:28 ب.ظ http://free4ever.blogfa.com

اولین راهی که به فکرم می رسه خودکشیه ولی همیشه صبر می کنم

میلاد سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:29 ب.ظ http://milad-handsome.blogsky.com

سلام
ممنون که اومدی دیدنم
من اگه به پوچی برسم
کار بدی نمی کنم
نه !!!
شوخی کردم
آدم باید اونقدر قوی باشه یا اینکه خودشو تقویت کرده باشه که بتونه یه مدت دیگه رو هم صبر کنه
و یه جوری تو خودشو بگرده
حتما به نتیجه میرسه
موفق باشی

محسن سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:54 ب.ظ http://free4ever.blogfa.com

اولین راهی که به فکرم می رسه خودکشیه ولی همیشه صبر می کنم

دانیال چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:27 ق.ظ http://zendooni.blogsky.com

من وقت هایی که به پوچی میرسم با برادرزاده ام که یک سالشه بازی میکنم و از هر معلمی برام بهره. یا اینکه با پتروس دعوا میکنم بعدش میشمنیم در مورد وکیشن یا تکنولوژی بحث میکنیم حالم خوب میشه.
روی هم رفته قبلا منتظر یه فرشته نجات میموندم ولی حالا موقعی که حالم بد میشه سعی میکنم نقش فرشته نجات برای دیگران رو بازی کنم اینطوری مشکلات خودم کم رنگ میشن و قابل حل
ماچ درمانی هم اگه باشه که سه سوته حالم خوبه ولی متاسفانه متخصصین این رشته بسیار محدودند و فعلا در دسترس من نیستند ولی اگر احساس نیاز کردید کلینیک ماچ درمانی زندوونی در خدمت شما دوستان گرامیست.
(ویزیت با وقت قبلی)

حاجیه چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:11 ق.ظ http://hajieh.blogsky.com

سلام
من که زندگی کردنو خیلی دوست دارم فکر نکنم به پوچی برسم ....

صبا و پرهام چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:03 ق.ظ http://anymoanyma.blogsky.com

ترجیح میدم یه کم قره قوروت بخورم. من عاشق ترشیجاتم. جدی میگم
فکر نکنی جواب سرکاری دادما

شنطیا چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:54 ق.ظ http://shaghayegh-vahshi.persianblog.com

جواب : می شیینم فقط داریوش گوش می دم D: *: :X

مرد کاگلی چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:01 ق.ظ http://www.mardkaghele.persianblog.com/

سلام جذابیتش به همین طول دادنشه..منظورم داستانمه...بعد بابا تورو خدا اپ کنننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننیددددددددددد....

ققنوس چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:02 ق.ظ http://bLuephonix.Blogsky.com

خداوندا! بسیار عالیه! خودکشی؟ فکر میکنم این بیشتر شبیه یک کار شجاعانه ست! ولی احمقانه! ولی تحسین بر انگیزه!
فرار؟ اینم خوبه... ولی فرار از چی؟ کسی که میتونه با فرار از پوچی فرار کنه... صرفا... یک عوضی خودنماست.
ولی اگر به من اجازه ی گزینه ی دیگه ای میدی... من فقط مینویسم... اگر چنین شانسی بهم رو کنه... یک شاهکار می آفرینم!

گناه مقدس چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:37 ق.ظ http://www.sinsainet.blogsky.com

چطوری :::::::
نمیدونم والا این حرفها رو از کجات در میاری
پوچی رسیدن ... جواب دیگران رو میخوای چیکار
تو فکری به حال قالی خودت کن بابا
من فک کنم کسی به پوچی میرسه که بخواد تو یه سری از کارها زیاد روی کنه مثلا استفاده از مواد یا ولگردی و مهمونی شبانه .... وقتی چشم باز میکنه میبینه که فرصت از دست داده دیگه هیچ جایی برای جبران وجود نداره پس فکر کنم .... بی خیال سوالت بشی یهتر هست

اشک دلتنگی چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:41 ب.ظ http://matina-alphabet.blogsky.com

سلام عزیزم
ممنون که به من سر زدی و خبرم کردی
در مورد سوالت :
اکثر اوقات این حس رو دارم ... بعضی وقتها دلم میخواد خودکشی کنم بعضی وقتا هم فکر فرار به سرم میزنه .. زیاد به فرار علاقه ای ندارم چون وقتی زنده باشم اون احساس باهامه حالا هرکجاکه باشم فرقی نداره ... هیچوقتم جدی به خودکشی فکر نکردم همیشه وقتی احساس پوچی میکنم از خدا میخوام لحظه مرگمو نزدیک کنه ...

برات آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم هیچوقت این احساس رو نداشته باشی

الهی دلخوشی باشه پناهت
گلای رازقی تن پوش راهت

علیرضا خطیبی چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:12 ب.ظ http://otaghemajazi.blogfa.com

سلام
خوشحال می شوم اگه سری بزنید. من به روزم.

مهدی جلالی چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:06 ب.ظ http://bitacompani.blogfa.com

سلام و درود از آن تو دوست عزیز .خیلی جالبه .

آرزوی من موفقیت همیشگی شماست .در ضمن از شما کمک میخوام.

یه سری دوست داشتی به وب من بزن . میخوام چند تا عکس نمایش بزارم نمیتونم

به امید ارتباط بیشتر.

آرمان چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:32 ب.ظ http://khar2khar.blogsky.com

سلام. مرسی از نظرت. باید بگم که من از اون لحاظ خل و چلم که مث بقیه فکر نمی کنم یعنی حتما یه جاییم اشکال داره اونم مخمه و یه شعری هست میگه خواهی نشوی رسوا...همرنگ جماعت شو و چون اگه همرنگ جماعت نشی پس مخت تاب بر میداره. در مورد سوالتم باید بگم اگه تو شانسی به پوچ بخورم حالم گرفته می شه. در مورد زندگیم بی خیال...

حامد چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 04:08 ب.ظ http://Boyz.Blogfa.Com

چه زندگی کنم - چه نکم
چه بمیرم - یا نمیرم
فرار کنم - یا بمونم
گریه کنم - یا بخندم
داد بزنم - یا نزنم
چه باشم - یا نباشم
در همه حال من همینم
پوچ بی هدف

Boyz.Blogfa.Com

نرگس چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 05:53 ب.ظ http://maktoub.blogsky.com

سلام
دلیل اینکه نویسنده ی وبلاگ اونامونو و من چرا وبلاگ من را به شما معرفی کرده را نمی دونم!!
به پوچی رسیدن هم به نظر من باید و حتمن در زندگی هر آدمی وجود داشته باشه٬به نظر من زندگی آدمها از این نقطه به بعد تازه شروع میشه ...
بعد هم یه توصیه:سعی کن همیشه از چیزایی بنویسی که واقعن در زندگی لمسشون کردی.
شاد زی!

کامی چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 07:31 ب.ظ http://www.kamijo0n.blogfa.com

سلام آزی جون
خوبی؟
من اومدم تا بگم آپم و منتظر حضور گرمت
ممنون میشن اگه بهم سر بزنین
فعلآ بای

کامران چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:06 ب.ظ http://asire-ashk.blogsky.com

سلام
فقط اینو می تونم بگم
صــــــــــــــــــــــــــبــــــــــــــــــــــــــــــــر
همین.

kenko چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:10 ب.ظ http://www.kenko.blogfa.com

sghl
بابا نگران شدم
یه سر به من بزن
چرا نمی یای؟
منتظرم

*دختر آبان* پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:39 ق.ظ http://paeiz59.persianblog.com/

من هیچ کدام هیچ وقت به خودم اجازه نمی دم که به پوچی برسم اگر هم این اتفاق بیافته مبارزه می کنم ....

بانوی شرقی پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:47 ق.ظ http://banoyesharghi.blogsky.com

سلام.مرسی از تبریکت. در مورد سوالت با داشتن دو تا بچه فکر نکنم به پوچی برسم.

ادیسه پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:51 ق.ظ http://www.meisamemami.persianblog.com

پرنده سالها در راه بود...برای رسیدن به جنوب کوچ سالها و سالها بال زده بود اما...روزی یک ابر به گفت همهء‌مسیر را اشتباه آمده...زمین گرد شمال و جنوب ندارد...پرنده اما هنوز کوچ میکند به جایی گرم...سلام همسایه. نمیدونم جچی بگم برای جواب سوالت ولی... می دونم که ژوچی،‌هرچی که باشه بد نیست... رسیدم بهش. سالهاست که به این اعتقاد رسیدم که خواب بودم و اشتباه می کردم. نمید ونم اسمش پوچی هست یا نه اما هرچی هست باعث شده ساکن نباشم بگردم دنبال حقیقت. به نظر من این برای هر فردی لازمه که یک روز بدون تعارف بنشینه و فکر کنه آیا واقعن این چیزهایی که بهشون معتقده و ازشون تبعیت میکنه ارزشش رو دارند یا...ژوچی خوبه در صورتی که من رو به حرکت در بیاره تا ژرش کنم...

نگار پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:03 ب.ظ http://www.khaterat-negar.blogfa.com/

سلام...من نه خودکشی می کنم نه فرار...من جلوش می ایستم و باهاش مبارزه میکنم...پوچی یه احساس درونیه که اگه باهاش مبارزه کنیم از بین میره...اما با فرار یا خودکشی پوچی رو قبول کردیم و با این کار به مشکلای بیشتری دامن می زنیم...
حا لا جدای از این حرفا...وبلاگ قشنگی داری...موفق باشی

محسن پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:00 ب.ظ http://www.nasimeheshgh.blogfa.com

هوا ترست به رنگ هوای چشمانت



دوباره فال گرفتم برای چشمانت



اگر چه کوچک و تنگ است حجم این دنیا



قبول کن که بریزم به پای چشمانت
..............
پوچی احساسی مبهم است .....برای فرار از این احساس باید به زندگی هدف داد واز ابهام گریخت

توپولی پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:25 ب.ظ http://topoli6612.blogsky.com

من که خیلی وقته به پوچی رسیدم
ولی کاری نکردم
اگه راه حلی واسش داری بگو من امتحانش کنم...



_________@@@__________
_________@@@__________
_________@@@__________
_________@@@__________
_________@@@__________
_________@@@___________
_______________________
_________@@@___________
_________@@@___________

مرد کاگلی پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:40 ب.ظ http://www.mardkaghele.persianblog.com/

بازم که اپ نردی...ای بابااااااااااااااااا

کیا پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:49 ب.ظ http://parastouha.persianblog.com

سلام ..آزیتا جان خوبی عزیز ..ببخش یه کم دیر امدم نبود..نبودم مسارفت بودم تازه برگشتم ....راستش من دنبال علت میگردم . بعد تصمیم به اصلاح و اشنباهاتم میگردم و همینطور ..مشورت میکنم ...ولی از این تصمیم های بچه گانه نمیگیرم..تا حالا به همچین چیزایی که گفتی اصلا فکر نکردم(دندون)...در اولین فرصت لینکت رو میذارم ..فعلا

سفر کرده پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:54 ب.ظ http://safarkarde.blogsky.com

سعی خودم رو میکنم که هیچوقت احساس پوچی نکنم .....
و همیشه از بهترین ها کمک میگیرم
بحث جالبیه واقعا
راستی آره همشهری هستیم
منم ساکن اصفهانم
دلت دریا

ب.م جمعه 9 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:59 ق.ظ http://sepna-.persianblog.com

(((هیچکس لیاقت اشکهای تو رو نداره))) من فکر میکنم اگه یه نفر به پوچی برسه خیلی کارش مشکل و سخت میشه :::: چون فرار از پوچی و افسردگی آدم رو به سمت خودکشی میبره .:::. حالا من نمیتونم بگم دنیای بعد از مرگ وجود داره یا نه :::: اما فرض رو بر این بگیریم که وجود داره خیلی امتحان سختی هستش که اگه خودکشی کنیم خوب هست یا نه . اصولن کاری که انتهاش معلوم نباشه و ندونی چی میشه فکر میکنم کار سختی باشه . اما در جاهایی هم خودکشی میتونه راه حل باشه . به نظر من هر چیزی که تو نهاد و یا فکر ما آدمها هستش با تدبیر و هدف خاصی هست . قطعن خدا تفکر خودکشی رو هم برای یه جای خاص در روح و ذهن ما به وجود آورده . پس هر چیزی تو جاش خوبه .

**سارا و زهرا** جمعه 9 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:22 ق.ظ http://www.fajeaeshgh.persianblog.com

salam doste khobam... ghalebe weblogo avaz kardim... bia nazareto begoo mamnon mishim.... movafagh bashi....

آینا جمعه 9 دی‌ماه سال 1384 ساعت 04:01 ق.ظ http://ayna,persianblog.com

مطمئنا دوباره با نگاه نو و دید جدید از اول شروع میکردم . اول اول

تو مرا هرگز نخواهی شناخت....؟؟؟ جمعه 9 دی‌ماه سال 1384 ساعت 04:39 ق.ظ http://dele-zaar.blogfa.com

خانه ای ساختیم سایه بانش همه مهر ٬‌زیر پا فرش غرور ٬ و حسارش همه تکرار صفا ٬ ما در این جمع لطیف ٬ لطف تو را می طلبیم سلام دوست عزیز خوشحالم میکنی که با حضور سبزتان روشنی به کلبه غمگینمان بخشی پیروز و موفق باشی خدانگهدارت

بستنی جمعه 9 دی‌ماه سال 1384 ساعت 07:17 ق.ظ http://icecream.blogsky.com

سلام عزیز
خسته نباشی
کسی که همیشه خدا را پشتیبان و نگهدار خودش بدونه هیچ وقت به پوچی نمیرسه

محسن جمعه 9 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:53 ب.ظ http://lovesky.blogsky.com



سلام از اینکه به من سر می زنی ممنون ....فکر میکنم گفتنی هارو گفتم ... حتما خوندی اگه نفهمیدی دو باره بیا بخون.

بهروز جمعه 9 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:16 ب.ظ http://www.asheghanehha.blogfa.com/

سللام
به نظر من اگه آدم یه روز به پوچی برسه باید به هر زحتیشده خودشو متوسلکنه به عشق
چون تنها عشقمی‌ میتونه به آدم امید بده
درضمن نظرت در موردتبادل لینک چیه؟
منتظرم
بای

ایدا جمعه 9 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:24 ب.ظ http://ayda16.blogsky.com

وقتی به پوچی برسی نه خود کشی میکنی نه فرار !
وقتی به پوچی برسی خودت تموم میشی پس لازم نیست کاری انجام بدی اصلا نیستی که بخوای کاری کنی!

مهدی جمعه 9 دی‌ماه سال 1384 ساعت 05:52 ب.ظ http://www.taranombahari.blogfa.com

زیر بارون گریه کردم تا تو اشکمو ببینی .
نگاه اولت بر من اثر کرد
نگاه دومت دیوانه ام کرد
نگاه سومت عاشق ترم کرد
نگاه آخرت خاکسترم کرد
سلام مثل همیشه عالی بودمنم به روزم منتظرت هستم موفق باشی
یا حق

دریا جمعه 9 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:15 ب.ظ http://www.hagheghatgoo.persianblog.com

سلامی به آرومی موجهای دریا/ آزیتا گلم خوبی.....آپ کردم ....وقت کردی بیا پیشم عزیزم.........شاد باشی
کوچه ای و من دوباره از تو خواهش می کنم
تو می روی و رد پایت را نوازش می کنم
گفتم شبی تکلیف چشمم را مشخص کن و تو
گفتی صبوری کن که دارم آزمایش می کنم

دریا شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 04:43 ق.ظ http://www.hagheghatgoo.persianblog.com

سلامی به آرومی موجهای دریا / مهربون .......این سطر مختصر را گفتم که او بخواند.... هر چه به او نگفتم می خوام او بداند..... او اولش نمی خواست ترکم کند ولیکن..... فهمید راز من را ،‌ او رفت تا بماند....... منتظرتم

نیما از شهرکرد شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:03 ق.ظ http://ghorobepayiz.blogsky.com

سلام
خوب هستید شما
من از آدمایی که پاییز رو دوست دارن خیلی خوشم میاد
یه سر به بلاگ من بزن و id :nima_x66x
بیا سراقم

anaatena شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:05 ب.ظ http://www.ba2.blogfa.com



با سلام و احترام
من هر روز آپ می کنم ؛ منتظرم


یک دقیقه طول می کشد تا شخص خاصی را بیابی
یک ساعت تا او را ستایش کنی
یکروز تا دوستش بداری
اما یک عمر تا فراموش کنی!!!!

kissu


anaatena شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:04 ب.ظ http://www.ba2.blogfa.com




با سلام
وبتون خیلی خوب بود
به اتنا هم یه سر بزنید
صبر کن عشـــق زمینگیر شود بعد برو
یا دل از دیدن تـــو سیر شود بعد بــــرو
یک نفر حسرت لبـــــخند تـــو را میبارد
خنده کن عشق نمک گیر شود بعد برو
kissu

هادی شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:38 ب.ظ http://www.blackheart.blogfa.com

یه رازی هست میون ما
بین من وتو و خدا
واسه همین وقت سفر
ازت نپرسیدم چرا
تو اسمون بی کسی
عشقت مثل ستاره بود
گفتی به من خوب میدونم
این تنها راه چاره بود

عالی بود.من هم به روز هستم .خوشحال میشم به من هم سر بزنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد