نمیدونم چطور باید شاد بود واز شادی نوشت وقتی تمام غمهای دنیا تو دلته؟!! 

       میخواهم کفر نگم ٬نا امید نباشم٬مثبت فکر کنم...ولی آخه مگه میشه؟ 

       دلم میخواهد برم ایران فقط واسه یک روز کلی دلتنگم. 

       نه واسه دیدن کسی٬ نمیخواهم کسی را ببینم از دوشمنهای دوست نما متنفرم.

       فقط میخواهم واسه دیدن کسی برم که دیگه حتی نمیتونم چشمهای مهربونش را  

       ببینم.

       میخواهم با تمام قدرت فریاد بزنم بگم که چقدر جای خالیش عذابم میده٬چقدر نبودنش 

      غیر قابل تحمله٬چقدر خستم٬چقدر از نبودنش شکستم و هیچ شدم و بگم که چقدر دلم  

       میخواهد که منم نباشم...