ای خدا ! ای رازدار بندگان شرمگینت ای توانائی که برجان و جهان فرمانروایی من به تو رو کرده ام ؛ بر آستانت سر نهادم دوست دارم بندگی را با همه شرمندگیها وای بر من؛ با جهانی شرمساری کی توانم - تا بدرگاهت بر آرم نیمه شب دست نیازی ؟
مست مست..مست تر از هر شب..یه شب نمیشه هزار شب...ولی من دوست دارم هر شب باشه مث همین شب....خدایا! می بینی مستم..مست می عشق تو ..بهم نگاهی بنداز تا مستی رو شروع کنم از نو...یه نگا پایین.. بنداز به این حقیر مسکین..از عشقت فراموشم شده دین و آیین...بعضی وقتا از خودم میپرسم منو دوست داری...حالا هم از مستی دور خودم میرقسم مث ماری...توی دشت آتیش می زنم خاری...دورش می رقسم دور از هر چی خاری........ زیبا بود.فعلا...
در باغ " بی برگی " زادم. و در ثروت فقر غنی گشتم. و از چشمه ی ایمان سیراب شدم. و در هوای دوست داشتن، دم زدم. و در آرزوی آزادی شر برداشتم. و در بالای غرور قامت کشیدم. و از دانش، طعامم دادند. و از شعر، شرابم نوشاندند. و از مهر، نوازشم کردند. و "حقیقت " دینم شد و راه رفتنم. و "خیر " حیاتم شد و کار ماندنم. و " زیبایی " عشقم شد و بهانه ی زیستنم.
این گوشه ای از دعایی زیباست: .... من اینک بنده ای نیازمند خدایم هستم... با اینکه تنها آرزو و قرار منی, تو را می خوانم...با عشق... از تو میخواهم احسان... خدایا !!!پیمانه حاجتم بسوی توست... خالی بر مگردان!!!
سلام دوست من . خوبی ؟ مطلبت زیبا بودش . منم بعد از مدت هـــــــــــــــــــآ اپـــــــیدم... راستی ببخش که دیر بهت سر زدم . امیدوارم که منو فرامشو نکرده باشی . بدوووووووو بیا که منتظرم .
دو دوست در بیابانی در حرکت بودند.در میانه راه بر سر موضوغی به مشاجره پرداختند. در این میان یکی از آن دو دوست بر صورت دیگری سیلی زد.
آنکه بر صورتش سیلی خورده بود ناراحت شد.اما چیزی نگفت تنها بر روی شن ها نوشت. "امروز بهترین دوستم بر صورتم سیلی زد" آنها به رفتن ادامه دادند.تا به یک واحه رسیدندوتصمیم گرفتند تنی به آب بزنند. آنکه صورتش سیلی خورده بود به درون آب پرید .اما نزدیک بود که غرق شود. دوستش فوری خود را در آب پرتاب کرد و او را نجات داد.وقتی از آب بیرون آمدند.آنکه نجات یافته بود.بر روی سنگی حک کرد. "امروز بهترین دوستم زندگی ام را نجات داد" دوستش از او پرسید:چرا وقتی تو را ناراحت کردم بر شن ها نوشتی اما این بار که زندگیت را نجات دادم بر سنگ؟ او در جواب گفت:وقتی کسی ما می رنجاند باید آنرا بر شن نوشت تا بادهای بخشش و گذشت آن را پراکنده و پاک سازد. اما وقتی کسی کار نیکی برایمان انجام می دهد باید بر سنگی حک کنیم.تا هیچ بادی نتواند آنرا پاک کند.
یاد بگیریم دردهایمان را بر روی شن بنویسیم و شادیهایمان را بر سنگ حک کنیم.
می گن : یک دقیقه طول می کشد تا شخص خاصی را بیابی . یک ساعت تا او را ستایش کنی. یکروز تا دوستش بداری. اما یک عمر تا فراموش کنی!
سلام دوست من . خوبی ؟ مطلبت زیبا بودش . منم بعد از مدت هـــــــــــــــــــآ اپـــــــیدم... راستی ببخش که دیر بهت سر زدم . امیدوارم که منو فرامشو نکرده باشی . بدوووووووو بیا که منتظرم .
دو دوست در بیابانی در حرکت بودند.در میانه راه بر سر موضوغی به مشاجره پرداختند. در این میان یکی از آن دو دوست بر صورت دیگری سیلی زد.
آنکه بر صورتش سیلی خورده بود ناراحت شد.اما چیزی نگفت تنها بر روی شن ها نوشت. "امروز بهترین دوستم بر صورتم سیلی زد" آنها به رفتن ادامه دادند.تا به یک واحه رسیدندوتصمیم گرفتند تنی به آب بزنند. آنکه صورتش سیلی خورده بود به درون آب پرید .اما نزدیک بود که غرق شود. دوستش فوری خود را در آب پرتاب کرد و او را نجات داد.وقتی از آب بیرون آمدند.آنکه نجات یافته بود.بر روی سنگی حک کرد. "امروز بهترین دوستم زندگی ام را نجات داد" دوستش از او پرسید:چرا وقتی تو را ناراحت کردم بر شن ها نوشتی اما این بار که زندگیت را نجات دادم بر سنگ؟ او در جواب گفت:وقتی کسی ما می رنجاند باید آنرا بر شن نوشت تا بادهای بخشش و گذشت آن را پراکنده و پاک سازد. اما وقتی کسی کار نیکی برایمان انجام می دهد باید بر سنگی حک کنیم.تا هیچ بادی نتواند آنرا پاک کند.
یاد بگیریم دردهایمان را بر روی شن بنویسیم و شادیهایمان را بر سنگ حک کنیم.
می گن : یک دقیقه طول می کشد تا شخص خاصی را بیابی . یک ساعت تا او را ستایش کنی. یکروز تا دوستش بداری. اما یک عمر تا فراموش کنی!
سلام یه گروه وبلاگ نویسیه می خوایم وبلاگ نویسا اطلاعات و تجربه هاشونو انتقال بدن و تو همین میون کمی طنز و برای اونا که تازه کارند آموزش بذاریم اگه میشه تو هم تو وبلاگت همرو دعوت کن به ۱۰۰ نفر برسند شروع به کار می کنیم
روایت اوحاضردرظهیرالدوله که یک روز برفی را با سیگاربرگ والکل فرانسوی تمام کرد
سلام آذیتای عزیز...ممنونم اومدی پیشم...
سلام خوبی خیلی عالیه
پیش ما هم بیا خوشحال میشم
سلام
پیش من بیا
وبت عالیه
.... حالا بماند . آزیتا جان ... برمیگردم.
سلام
/ چه خدا نزدیک است
/ لب در گاه عبودیت توست
/ به کناری بزن این پرده حجب
/ همنوا شو تو با زمزمه سبز حیات
یا حق
سلام آزیتا خانم
ای خدا ! ای رازدار بندگان شرمگینت
ای توانائی که برجان و جهان فرمانروایی
من به تو رو کرده ام ؛ بر آستانت سر نهادم
دوست دارم بندگی را با همه شرمندگیها
وای بر من؛ با جهانی شرمساری کی توانم -
تا بدرگاهت بر آرم نیمه شب دست نیازی ؟
سلام وبلاگ جالبی دارید
خوشحال میشم به کلبه من یه سری بزنید
زیبا بود آزی جان
بسیار زیبا بود .کوتاه و مختصر و پرمعنا...
و من فکر کنم مرده باشم ....
سلام
آزیتا خانم ااا آپ که نکردید !
مست مست..مست تر از هر شب..یه شب نمیشه هزار شب...ولی من دوست دارم هر شب باشه مث همین شب....خدایا! می بینی مستم..مست می عشق تو ..بهم نگاهی بنداز تا مستی رو شروع کنم از نو...یه نگا پایین.. بنداز به این حقیر مسکین..از عشقت فراموشم شده دین و آیین...بعضی وقتا از خودم میپرسم منو دوست داری...حالا هم از مستی دور خودم میرقسم مث ماری...توی دشت آتیش می زنم خاری...دورش می رقسم دور از هر چی خاری........
زیبا بود.فعلا...
سلام تازه های ادبی به روز شد. در خدمت دوستان هستیم/ یاعلی
در باغ " بی برگی " زادم.
و در ثروت فقر غنی گشتم.
و از چشمه ی ایمان سیراب شدم.
و در هوای دوست داشتن، دم زدم.
و در آرزوی آزادی شر برداشتم.
و در بالای غرور قامت کشیدم.
و از دانش، طعامم دادند.
و از شعر، شرابم نوشاندند.
و از مهر، نوازشم کردند.
و "حقیقت " دینم شد و راه رفتنم.
و "خیر " حیاتم شد و کار ماندنم.
و " زیبایی " عشقم شد و بهانه ی زیستنم.
(دفترهای سبز)
مجموعه اشعار دکتر علی شریعتی، ص ۱۶۲
.
.
.
متشکرم
سلام
خوبی؟
خیلی زیبا مثل همیشه
با سلام و تشکر بخاطر لطفی که به من دارید
این گوشه ای از دعایی زیباست:
....
من اینک بنده ای نیازمند خدایم هستم...
با اینکه تنها آرزو و قرار منی, تو را می خوانم...با عشق...
از تو میخواهم احسان...
خدایا !!!پیمانه حاجتم بسوی توست... خالی بر مگردان!!!
kissu
سلام .متن جالبی بود . در ضمن ممنون که خبرم کردی . اگه صفحه مطالب وبلاگمون رو هم بخونی و نظرت رو بگی ممنون میشم .. شاد باشی .... یا حق
سلام مهربون!
... و می دانم که بی تو و بی نام تو و بی حضور تو به هیچ جا نخواهم رسید...
یاحق!
دوست من سلام - گزارش تصویری از انفجاروحشتناکه سامرا حتما دیدن فرمایید
سلام ... پاییزیها به روز شد .. منتظرتم .. راستی به روز میکنی خبرم کن ... موفق و پیروز باشی
سلام دوست عزیز
وبلاگ زیبایی داری
و شعر قشنگی نوشتی
مرسی که سرزدی بازم بیا
دوباره سلام
با تبادل لینک و لوگو موافقی ؟
خبرم کن
موفق باشی
هستی/ استی؟ فکرمیکنم - استی درست تر بیاید چون هستی معطوف به ماهیت وجود دارد.... اگر کمی فشرده تر شود دلپذیر تر می شود با معذرت از جسارت که رفت.
سلام.
بازم ببخشید. یه خورده دیر شد( فقط یه خورده)
راستی راجع به متنت اینکه صددرصد خواهم مرد!!!
مرا دریاب... بارانی باشی.
سلامی به آرومی موجهای دریا/ دوست خوبم .....خب مثل اینکه موفق شدم آپ کنم..... خوشحال میشم ببینمت.............به امید فردایی روشن
سلام تازه های ادبی به روز شد. در خدمتم دوستان هستیم
یاعلی
سلام تازه های ادبی به روز شد. در خدمت دوستان هستیم
یاعلی
با سلام و مهر .
دایم و زیاد رومانتیک بودن مگر خوبه ؟
از حضور و پیامت تشکر .
سلام
عالی است
موفق باشی
سلام دوست من .
خوبی ؟
مطلبت زیبا بودش .
منم بعد از مدت هـــــــــــــــــــآ اپـــــــیدم...
راستی ببخش که دیر بهت سر زدم .
امیدوارم که منو فرامشو نکرده باشی .
بدوووووووو بیا که منتظرم .
دو دوست در بیابانی در حرکت بودند.در میانه راه بر سر موضوغی به مشاجره پرداختند.
در این میان یکی از آن دو دوست بر صورت دیگری سیلی زد.
آنکه بر صورتش سیلی خورده بود ناراحت شد.اما چیزی نگفت تنها بر روی شن ها نوشت.
"امروز بهترین دوستم بر صورتم سیلی زد" آنها به رفتن ادامه دادند.تا به یک واحه رسیدندوتصمیم گرفتند تنی به آب بزنند.
آنکه صورتش سیلی خورده بود به درون آب پرید .اما نزدیک بود که غرق شود.
دوستش فوری خود را در آب پرتاب کرد و او را نجات داد.وقتی از آب بیرون آمدند.آنکه نجات یافته بود.بر روی سنگی حک کرد. "امروز بهترین دوستم زندگی ام را نجات داد"
دوستش از او پرسید:چرا وقتی تو را ناراحت کردم بر شن ها نوشتی اما این بار که زندگیت را نجات دادم بر سنگ؟
او در جواب گفت:وقتی کسی ما می رنجاند باید آنرا بر شن نوشت تا بادهای بخشش و گذشت آن را پراکنده و پاک سازد.
اما وقتی کسی کار نیکی برایمان انجام می دهد باید بر سنگی حک کنیم.تا هیچ بادی نتواند آنرا پاک کند.
یاد بگیریم دردهایمان را بر روی شن بنویسیم و شادیهایمان را بر سنگ حک کنیم.
می گن :
یک دقیقه طول می کشد تا شخص خاصی را بیابی .
یک ساعت تا او را ستایش کنی.
یکروز تا دوستش بداری.
اما یک عمر تا فراموش کنی!
شــــــــــــــــاد باشی
خدانگهدارت...
سلام دوست من .
خوبی ؟
مطلبت زیبا بودش .
منم بعد از مدت هـــــــــــــــــــآ اپـــــــیدم...
راستی ببخش که دیر بهت سر زدم .
امیدوارم که منو فرامشو نکرده باشی .
بدوووووووو بیا که منتظرم .
دو دوست در بیابانی در حرکت بودند.در میانه راه بر سر موضوغی به مشاجره پرداختند.
در این میان یکی از آن دو دوست بر صورت دیگری سیلی زد.
آنکه بر صورتش سیلی خورده بود ناراحت شد.اما چیزی نگفت تنها بر روی شن ها نوشت.
"امروز بهترین دوستم بر صورتم سیلی زد" آنها به رفتن ادامه دادند.تا به یک واحه رسیدندوتصمیم گرفتند تنی به آب بزنند.
آنکه صورتش سیلی خورده بود به درون آب پرید .اما نزدیک بود که غرق شود.
دوستش فوری خود را در آب پرتاب کرد و او را نجات داد.وقتی از آب بیرون آمدند.آنکه نجات یافته بود.بر روی سنگی حک کرد. "امروز بهترین دوستم زندگی ام را نجات داد"
دوستش از او پرسید:چرا وقتی تو را ناراحت کردم بر شن ها نوشتی اما این بار که زندگیت را نجات دادم بر سنگ؟
او در جواب گفت:وقتی کسی ما می رنجاند باید آنرا بر شن نوشت تا بادهای بخشش و گذشت آن را پراکنده و پاک سازد.
اما وقتی کسی کار نیکی برایمان انجام می دهد باید بر سنگی حک کنیم.تا هیچ بادی نتواند آنرا پاک کند.
یاد بگیریم دردهایمان را بر روی شن بنویسیم و شادیهایمان را بر سنگ حک کنیم.
می گن :
یک دقیقه طول می کشد تا شخص خاصی را بیابی .
یک ساعت تا او را ستایش کنی.
یکروز تا دوستش بداری.
اما یک عمر تا فراموش کنی!
شــــــــــــــــاد باشی
خدانگهدارت...
درود!
دوسته گلم سلام
من اپ کردم دوست دارم مثل همیشه مهربونیه خوذتو به من
ثابت کنی ممنون از اینکه به وبلاگ من سر زدی
قربانت
بای
سلام وای چقدر دیر رسیدم ..ببخشید ..پی سی مشکل داشت ..متنت زیایی بود ....شرمنده از تاخیرم ..فعلا
سلام
یه گروه وبلاگ نویسیه
می خوایم وبلاگ نویسا اطلاعات و تجربه هاشونو انتقال بدن و
تو همین میون کمی طنز و برای اونا که تازه کارند آموزش بذاریم
اگه میشه تو هم تو وبلاگت همرو دعوت کن به ۱۰۰ نفر برسند شروع به کار می کنیم
از دور فوت جادوهای خوب هزار رنگت می کنم
....
سلام.
وبلاگ زیبایی دارین.متناتون بسیار زیباست.
خوشحال میشم به کلبه تنهایی من سری بزنی.
بدرود.
سلام گلم
پس از فیلتر شدن بلاگ لطیفه های بد بد ادرس بلاگ به زیر منتقل شد.
www.sms59.mihanblog.com
شاد باشی
سلام. مرسی از دلداریات و اینکه برای نگینم دعا کردی. ممنون دوست خوبم.
سلام
خیلی جمله زیبایی بود
به من هم سری بزن
موزیک زیبایی داری. گاهی فقط میام که گوش کنم... دلنشین مینویسی و زیبا. پایدار باشی. اگه پیش منم بیای خوشحال میشم
سلام دوست من
میهمانت شدم که بگویم
به روز هستم با > دیوارها را شکستید؟.. قلب ما تسخیر است!
منتظر حضور سبزت هستم .
تا سلام ...
سلام ازیتا جان خوبی ؟ ممنون از خبر کردنت ببخش من که دیر شد.. خیلی زیبا بود... توصیف فوق العده از این عشق بی نهایت الهی.
سلام
من آپم
توصیف قشنگ و زیبایی بود ...
موفق باشی
سلام. امیدوارم همیشه موفق و پیروز باشی. یا حق
سلام
باور کن این جا مطلب جدید نیست !
واقعن اگه خدا رو نداشتیم تکلیفمون چی بود ؟؟؟؟